در این مقاله نگاهی دقیق تر به خطرات واقعی روان در صخره نوردی خواهیم داشت. ما متداول ترین استراتژی های خود را برای مدیریت آن ریسک ها بیان خواهیم کرد. همچنین ما در Humtto magazine به عنوان تنها نمایندگی اصلی و مرکزی و رسمی برند هامتو – هومتو در ایران به برخی از رایجترین ناسازگاریها در این استراتژیها اشاره میکنیم - لحظاتی که ضعفهای انسانی ما آشکار میشود. در نهایت، ما استراتژی هایی را برای تجزیه و تحلیل پیشنهاد خواهیم کرد. اگر میخواهیم گفتگوی روشنی درباره ریسک داشته باشیم، میتوانیم از هر صعود، صرف نظر از نتیجه، چیزی بیاموزیم.
در این مقاله ی هامتوHumtto Magazine می خوانیم که:
چگونه خطر را به عنوان صخرهنورد یا کوهنورد درک میکنیم؟ چگونه آن را مدیریت کنیم؟
آیا ما به طور مداوم ریسک را مدیریت می کنیم؟ رایج ترین ناهماهنگی ها چیست؟
حتی اگر همه ما روابط متفاوتی با ریسک داشته باشیم، آیا تمایل به به چالش کشیدن خود در یک محیط پیچیده و خطرناک حداقل بخشی از انگیزه اصلی ما برای صعود نیست؟
هومتوکاسپین به عنوان تنها برند رسمی هامتو در این مقاله از مجله خود بیان می کند که در مورد خطر، درک کلمات و معانی مهم است. فرهنگ لغت نشان می دهد که کلمات "خطر" و "ریسک" مترادف هستند، اما تحقیقات پیرامون این موضوع رابطه بسیار متفاوتی را بین این کلمات توصیف می کند. ما ریسک را به عنوان یک چرخه توصیف می کنیم، که در آن خطرات به طور عینی وجود دارند، قرار گرفتن ما در معرض آن خطرات به طور ذهنی فرصتی برای ضرر و همچنین پاداش ایجاد می کند، و نتیجه قرار گرفتن در معرض ما قابل تجزیه و تحلیل است.
خطرات به طور عینی وجود دارند - بدون در نظر گرفتن اینکه آیا انسان ها در معرض آنها قرار گرفته اند یا نه، خطرناک هستند. آنها را می توان فهرست کرد و می توان آنها را پیش بینی کرد. اما ارزش مطلق نیستند. برای درک آنها، باید رابطه متقابل بین احتمال وقوع و پیامد را درک کنیم. به عنوان مثال، ما می دانیم که انسان نمی تواند در زیر آب نفس بکشد و بنابراین غوطه ور شدن طولانی مدت ممکن است باعث مرگ انسان شود. یک پیامد بالقوه شدید وجود دارد. اما ما تمایل داریم زمانی که بزرگسالان ماهر به شنا می روند، احتمال آن پیامد کم را ارزیابی کنیم. ما همچنین می توانیم به سادگی با دور ماندن از آب، احتمال غرق شدن را از بین ببریم. بیشتر ارزیابی های خطرات را می توان به چهار گروه مجزا تقسیم کرد. در اینجا چند نمونه از نحوه اعمال هر گروه در صعود آورده شده است:
وقتی احتمال و پیامد یک خطر کم است، ما تمایل داریم به طور معمول آن خطرات را بپذیریم - به قرار گرفتن در معرض یک گیاه سمی یا یک مارگزیدگی غیر سمی فکر می کنیم. وقتی احتمال و پیامد یک خطر زیاد است، ما تمایل داریم از این خطرات اجتناب کنیم - به طوفان های رعد و برق یا بهمن فکر کنید. در مناطق سحابی بین این افراطها، اکثر کوهنوردان مایلند خود را در معرض خطر قرار دهند، زیرا تکنیکهای کاهشی وجود دارد که پیامد یا احتمال یک نتیجه منفی را کاهش میدهد – و این به دلیل ارزش درک شده ریسکپذیری (یعنی رفتن صعود) بالاست.
خطر زمانی اتفاق میافتد که کوهنوردان خود را در معرض ریسک آن قرار میدهند، که عوامل انسانی مختلفی را وارد چرخه خطر میکند. این میتواند احتمالات پیشبینیشده را تغییر دهد، پیامدهایی را در جایی که قبلاً وجود نداشت ایجاد کند، و تاکتیکهای کاهش را نفی کند. برای درک دقیق ریسک، باید بدانیم که چقدر مستعد خطا هستیم. برای مثال، همه ما می دانیم که بالا رفتن از زمین های چالش برانگیز چه حسی دارد. پس اگر مثلا مسیری با آب همراه هست باید بدانیم حداقل از چه کفشی می توانیم در این جهت استفاده کنیم مثلا کفش ضد آب یا تنفس پذیر ؟
اگر مسیر برای ما بسیار سخت باشد، احتمال سقوط وجود دارد. اگر تمام تکنیکهای کاهش ما موثر باشد (تجهیزات، لنگر و محافظ، پشتی)، ما میتوانیم با اطمینان این خطرات را بپذیریم. اما انسانها خطاپذیرند. ما یک مرحله کلیدی را فراموش می کنیم. ما جزئیات مهم را نادیده می گیریم.
در طرف دیگر طیف، یک اشتباه محاسباتی مشابه زمانی اتفاق میافتد که ترس ما احتمال وقوع یک رویداد با عواقب بالا را بیش از حد برآورد کنیم. وقتی یک ریسک را بیش از حد مدیریت می کنیم، اغلب در را برای خطر دیگری باز می کنیم. به عنوان مثال، تیمهای کوهنوردی که زمان بیشتری را صرف ساختن لنگرهای مهاری خود میکنند، ممکن است به طور ناخواسته خود را در معرض رعد و برق بعدازظهر قرار دهند.
روانشناسی رفتاری به ما می گوید که انسان ها در معرض انبوهی از سوگیری های شناختی هستند. ما انتخاب هایی می کنیم که از نظر ما منطقی هستند، اما ممکن است مملو از اشتباه یا ادراک نادرست باشند. به ویژه در کوهنوردی، تمرینات مشکوک و تکنیک های عجیب و غریب می تواند نتایج مرگبار داشته باشد. در نتیجه، کوهنوردان باید به سه سوگیری شناختی خاص توجه کنند: تأیید، خوش بینی و تعهد.
پس از قرار گرفتن در معرض هر گونه خطری، بسیاری از کوهنوردان درک دوگانه ای از نتیجه دارند. صعود موفقیت آمیز بود یا صعود ناموفق.
اگر صعود موفقیت آمیز بود، بسیاری از کوهنوردان تمام جنبه های روز را به آن موفقیت نسبت می دهند. اگر صعود ناموفق بود، هر لحظه از روز به عنوان یک شکست تعبیر می شود. این اسناد خطاهای شناختی رایج هستند که باید از آن ها دوری کرد.
2 دیدگاه
ممنون بسیار مفید بود
سلام روزبخیر
ممنون از همراهی شما